غم فراق امام کاروان اسرای کربلا رسید
20 آذر 1391 توسط تجری
ای سرور عابدان عالم، امشب که شب شهادت توست، به درگاهت می آیم تا بر جوانی ام
دعا کنی، تا در لطافت و غلظت و رقت و نورانیت تو شناور شوم و ذوب شوم در زلال نگاهت
امشب اشک های داغ ِ روی گونه هایم، در کنار تپش های ملتهب قلبم، نظاره گر پر کشیدن
سجده دارترین عنصر هستی است . ای امام زمزمه های عاشقانه شب، سفرت پرباران!
ای امام عابدان شب زنده دار، غم فراق علقمه و عاشورا، چگونه بر پیکر تب دارت نهیب
می زد، آن زمان که در ابتدای اسارتت، زخم های گلگون قدم هایت را به شمارش نشستی؟
در کوچه پس کوچه های جوانی ام، نجوای دعای توست که می جوشد و میل رویش را در
تمام وجودم ایجاد می کند. برای سبز شدن و جوانه زدن، لابه لای صحیفه ات آشیانه می کنم